مستندخاتون ددا «مادر سرزمین من»

آمار مطالب

کل مطالب : 56
کل نظرات : 18

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 3

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 28
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 40
بازدید ماه : 83
بازدید سال : 16614
بازدید کلی : 176165

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان روستای گردشی  به آدرس   gardeshi.loxblog.comلینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 28
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 40
بازدید ماه : 83
بازدید کل : 176165
تعداد مطالب : 56
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1





برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب

. . http://s5.picofile.com/d/f7c1a5df-c4d9-45ce-9f67-1ee808f0d889/Mehdi_Ahmadvand_Boghz_www_samentheme_ir_.mp3
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : شمس ا... قنبری گردشی
تاریخ : 8 / 9 / 1391
نظرات


 

حاشیه‌های اولین اکران «مادر سرزمین من» در دانشگاه تهران+عکس

 

خبرنامه دانشجویان ایران: مستند «خاتون دِدا،مادر سرزمين من»در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به همراه سازنده و عوامل فیلم اکران و رونمایی شد.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ مستند «خاتون دِدا،مادر سرزمين من»به همت انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تهران در تالار شیخ انصاری دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به همراه سازنده و عوامل فیلم اکران و رونمایی شد

این مستند 37 دقیقه ای که آن را مریم رزاقی-شاعر و هنرمند مازندرانی-تهیه کنندگی و کارگردانی کرده،داستان زندگی مادر شهید قاسم شفیعی را بازگو می‌کند که پسر خود را 26 سال پیش در جنگ از دست داده اما همچنان با یاد و خاطرات او در حال زندگی کردن است

در این مستند می‌بینیم که «خاتون دِدا» و همسرش هر ساله نیمی از کشت برنج محصول زمین زراعی خود را به نیت پسر شهیدشان قاسم شفیعی به بارگاه امام رضا (ع) اهدا می‌کنند.

کارگردان این مستند با بیان این که با این مستند قصد داشتم نگاهی جزیی به مقوله شهید و شهادت داشته باشم،افزود:برای پرداختن به زندگی خانواده های شهدا باید از نگاه هنرمندانه بهره جست.

رزاقی تصریح کرد:برای ساخت خاتون ددا حدود یک سال با این خانواده شهید ، ارتباط و برخورد نزدیک داشتم و با آن ها زندگی کردم تا احساسات و تعلقات در فیلم انتقال پیدا کند.

این شاعر و مستند ساز با اشاره به این که همراه برادرم 25 لوکیشن مختلف را در استان بررسی کردیم،ادامه داد:در نهایت در روستای گردشی با خانواده شهید شفیعی آشنا شدیم و چون المان ها و ويژگی های لازم را در روستا و این خانواده دیدیم،ترجیج دادیم خاتون ددا را در این منطقه تولید کنیم.

رزاقی تاکید کرد:بیشتر مستندها و مجموعه های ساخته شده در مورد سرداران و شهدای شاخص جنگ است،اما ما ترجیح دادیم به سراغ یک سرباز شهید برویم که معمولا" کم تر از آن ها یاد می شود.

بنا به این گزارش، مراسم رونمایی مستند خاتون ددا بعداز ظهر دوشنبه 29 آبان ماه از ساعت 13:30 تا 16 در دانشگاه تهران برگزار شد. در این مراسم پدر ومادر شهید شفیعی و عوامل فیلم حضور داشتند.

در مراسم رونمایی از مستند خاتون ددا یکی از حاضران از مادر شهید شفیعی پرسید:"از این که 26 سال است فرزندت را ندیدی،پشیمان نیستی؟" که این مادر شهید به زبان مازندرانی پاسخ داد:"مگر بچه ام مرده است؟او همیشه همراه من است."

رزاقی که پیش از این تنها به عنوان یک شاعر در سطح کشور مطرح بود به ما گفت:روی آوردن من به سمت مستند سازی به معنای کناره‌گیری از شعر نیست و شعر توانست کمک بسیاری در ساخت این مستند بکند.

گفتنی است در پایان جلسه اعضای اتحادیه انجمن مستقل دانشگاه تهران از خانواده شهید شفیعی به همراه لوح و کتاب "مفاتیح‌الحيات" آیت‌الله جوادی آملی قدردانی کردند.

عوامل تهیه این مستند به این شرح اند:تهیه کننده و کارگردان:مریم رزاقی-نویسندگان:شهرزاد قلی زاده،علی حسن نژاد-تدوین گر:محمد رعیت پرور-تصویربردار:جواد رزاقی-صدابردار:آرش محسن پور-موسیقی:ابوالحسن خوشرو و حوران یوسفی

اما حاشیه ای را بخوانید که یکی از دانشجویان حاضر در این مراسم برای «خبرنامه دانشجویان ایران» فرستاده است:

تبلیغات برنامه را از روز شنبه دیده بودم؛ هر چند از نوع پوسترها نمی شد چندان به محتوای مستند پی برد اما حسب علاقه به فیلم های مستند تصمیم داشتم به تماشای این فیلم روم. در تبلیغات ساعت اکران را 13:30 دقیقه زده بود و طبق تجربه گذشته که هیچگاه برنامه ای به موقع شروع نمی شود ابتدا به کتابخانه رفتم و رأس 13:30 وسایلم را جمع کردم تا به سمت سالن شیخ انصاری دانشکده حقوق روم.

وقتی رسیدم ساعت 13:40 بود و قاری که از روشندلان بود داشت می خواند. قرائتش که تمام شد کم کم نورهای تالار کم می شد و همین حین بود که پیرزنی روگرفته و قامت خمیده به همراه پیرمردی سنتی با کلاه مشهدی و بلند قامت وارد سالن شدند و از پی آنها چندین نفر دیگر نیز آمدند که بعد فهمیدم کارگردان(خانم مریم رزاقی) و دست اندرکاران فیلم بودند


مجری بدون معطلی پشت تریبون رفت و اعلام کرد شما را به تماشای مستند «خاتون دِدا؛ مادر سرزمین من» که اولین بار در این دانشگاه اکران می شود دعوت می کنم.
دور فیلم کمی تند شروع شد و زبان آن هم زبان گیلکی غلیظ بود که با زیرنویس تحویل تماشاچی می شد و راوی داستان هم خود خاتون بود؛ روایت که چه عرض کنم بیشتر یک مناجات نامه بود از خاتون و پسری که 25 سال است او را ندیده!

همه جای فیلم خاتون بود و پسری که 25 سال از او دور است. سر زمین شالی کاری؛ پای تنور نان؛ لب رودخانه و.... صحنه های دلربایی که نشان از یک زندگی ساده و بی آلایش روستایی ایرانی با همه مشقت های شیرینش داشت.

خاتون چنان با این پسر در فیلم گرم می گرفت که انگار دارد با او زندگی می کند؛ انگار که نه واقعا داشت زندگی می کرد. فکر می کردم پسرش به مسافرت خارج رفته یا با آنها قهر کرده و محل زندگیش را ترک کرده که انقدر مادر برایش حرف دارد اما در اواسط فیلم چیز دیگری فهمیدم.

خاتون جمشیدی در قطاری که با آن به سمت مشهد می رفت به هم قطاریش گفت پسرش 25 سال است که شهید شده و او در این مدت با تمام عشق با بهمن؛ فرزند شهیدش زندگی می کند. شاید تفسیر آیه «ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا و عند ربهم یرزقون» را فقط این مادران شهید درک می کنند؛ آنهایی که با فرزند شهیدشان زندگی می کنند.

تا اینجای فیلم من و احتمالا باقی تماشاگران فیلم از صحنه های زیبای شمال کشور لذت می بردیم اما از اینجا به بعد بود که سالن بوی نم به خودش گرفته بود. چند ردیف جلوتر از من صدای هق هق گریه دختری می آمد و چشمان من نیز ناخودآگاه گرم شده بود.

مادر شهید شفیعی و پدرش تمام سال را کار می کنند به عشق سفری که بعد از برداشت برنج خواهند داشت. آنها سهم برنج پسر شهیدشان را هر سال برای امام رضا(ع) نذر کرده اند و به آنجا می روند.

فیلم تمام شد و مجری از مادر و پدر شهید و همچنین خانم رزاقی؛ کارگردان فیلم خواست که به بالای سن بیایند. مجری از رزاقی که خودش شاعر است پرسید چه شد که از عالم شعر به سمت مستند سازی آمدید و جواب داد: من از فضای شعر بیرون نیامده ام بلکه در این مستند عاشقانه ترین شعر عمرم را سرودم.

اما خاتون که همه منتظر شنیدن صحبت هایش بودند سکوت کرده بود و نمی خواست حرفی بزند. با اصرار مجری چند کلامی احوال پرسی با زبان محلی کرد و چند سوال کوتاه را جواب داد. یکی از سوالات حاضرین این بود که اگر به همان سالها برگردیم باز حاضرید پسرتان را به این راه بفرستید. خاتون هم با تمام وقار گفت: من با افتخار پسرم را در راه خدا و برای انقلاب دادم؛ آرزویم این بود که خدا این قربانی را از من و پدرش قبول کند و اگر امروز هم بود نه این بلکه باقی فرزندانم را نیز برای این انقلاب می دادم.

پدرش نیز اینجا به سخن آمد گفت: اوایل جنگ که بود دوستان بهمن یک به یک به جنگ می رفتند و شهید می شدند و او همیشه وقتی با من به مراسم این شهدا می آمد می گفت دعا کنم برایش که او هم شهید بشود؛ الحمدلله که او به آرزویش رسید و خدا هم ما را قابل دانست که در راهش قربانی کنیم.

حقیقتا تا به این اندازه از دیدن یک مستند لذت نبرده بودم البته راستش را بخواهی بیشتر از دیدن مستند از صحبت های خاتون و همسرش لذت بردم. آخر مراسم اعضای انجمن اسلامی برای تقدیر به بالای سن رفتند؛ دبیر انجمن اسلامی بعد از اهدای لوح خم شد و دستان پدر شهید شفیعی را بوسید؛ دوست داشتم تا من هم آنجا بودم تا بوسه ای بر دستان خاتون بزنم.

 

 


تعداد بازدید از این مطلب: 3675
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

[Comment_Gavator]
حسین ابراهیمی در تاریخ : 1392/5/24/gardeshi - - گفته است :
[Comment_Content]


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








با عرض سلام و خوش آمدگویی به شما بازدید کننده گرامی: هدف بنده از راه اندازی وبلاگ معرفي روستاي گردشي -فرهنگ وباورهای مردم-رسومات محلی ونحوه زندگی مردم درروستا واطلاعات واخبار و.... . می باشد.امیدوارم بابضاعت اندک بتوانم در نیل به هدف موفق باشم .لذا خواهشمندم باارائه نظرات سازنده خود یاریم نمائید.با تشکر ادرس ایمیل : shamsgardeshi@yahoo.com


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود